کریم خان خود مکرر این داستان را میگفت و دلیل رسیدن خود به پادشاهی را دعای زن درمانده در حق خود میدانست:(وقتی در اردوی نادری بودم مردی سپاهی بودم از فقر و احتیاج زینی طلاکوب را از مرد زین سازی دزدیدم و این زین ازانیکی از امرای افغان بود و روز دیگر شنیدم که زین ساز بی چاره در زندان نادری است و حکم شده که روز دیگر اگر زین را ندهد اعدام میشود.دل من از این خبر بسی سوخت زین را بردم و به جایی که برداشته بودم گذاشتم و صبر نمودم تا زنانمرد زین ساز برسد.چونانزین را بدید نعره کشید و از فرط سرور بر زمین افتاد و دعا کرد و گفت : کسی که این زین را وا پس اورد خداوندانقدر عمر به او دهد که صد زین مرصع طلاکوب به خود بیند و یقین دارم که از دعایانزن به این دولت رسیدم.
بـا شعارهای دینی علیـه شعـائر دینی بازدید : 347
پنجشنبه 28 آبان 1399 زمان : 4:38